سلام،

   خدايا دلم برات تنگ شده ... مدتهاست مي خوام فقط با تو حرف بزنم و برات بنويسم ... خدايا دلم برات خيلي تنگ شده، دلم مي خواد سلام كنم و با تو باشم ... گرچه اين روزها زياد قاطي مي كنم و تو صبوري مي كني و آروم آروم راه رو نشونم ميدي ...

خدايا دلم شكوفه هاي آلبالو مي خواد ... چقدر دنيامو دوست دارم ... يه عالمه شكوفه هاي آلبالو ... درختاني كه بخشنده اند و سخاوتمند ... دلم درخت موزيكالم رو مي خواد و اون چشمه ي زيبا و رود آرام كه درختم رو سيراب كنه از پاكي و عشق ... خدايا ستارگاني كه نزديكند و گلهايي كه عطرشان وجودم را سرشار مي كند از شوق و نشاط و آرامش و من به اندازه ي نور سبك مي شم و به اندازه ي باران، آرام ... چقدر گلهامو دوست دارم و هر چه تو به من بخشيدي و من حالا تو دنيام دارمشون  ... و چقدر همسايم برام عزيزه و چقدر به خاطر داشتنش خوشحالم ...

خدايا مي دوني، دلم مي خواد برم بالا، بالا بالا بالاتر ... جايي كه فقط من باشم و تو ... جايي كه تو بالهام رو نوازش كني و نور ببخشي ... خدايا مي داني، من فقط تو را مي خواهم و بس ...

خدايا آنجا كه به هر گوشه اش بنگري فرشته اي را ببيني كه مهر مي بخشد و عشق مي ورزد و نور مي نوشد و تو را ستايش مي كند ...

خدايا چه بي تاب تو ام ... خداوندا تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم، ما را به راه راست هدايت كن ...

راهي كه آغاز و مسير و پايانش تو باشي ... راهي كه در آن نعمت بخشيدي و هدايت كردي به سمت نور و روشني ...

اهدنا الصراط المستقيم ... صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين ...

خداوندا بالهايم را بگشا و مرا تا نور بالا ببر ... آنجا كه تو باشي ... خداوندا دلم مي خواست انقدر دلم بزرگ بود كه تو را آن اندازه كه مرا دوست داري دوست داشته باشم ... ولي تو سراسر عشقي و من آرزو مي كنم آن هنگام كه روح من پرواز مي كند تنها مقصدش تو باشي و من در تو غرق بشم و سراسر تو باشم و نور ... سراسر خدا باشم و عشق ... سراسر خدا باشم و جاودانگي ..

دعا مي كنم كه انقدر خوب و لايق باشيم كه بازگشتمان به سوي تو باشد و تو به ما لبخند بزني و ما را پذيرا باشي ...

 خدايا مي خواهم به سمت تو پرواز كنم ، بالهايم را نور ببخش و توانا كن و به سمت نور و مهر هدايت كن ...

خدايا تو را دوست دارم ...

ما را به راه راست هدايت كن، در قلبمان باش تا با تو پرواز كنيم،

با همه ي شوقم، توانم، عشقم